مبانی نظری و پیشینه پژوهش گشتالت درمانی

دسته بندي : علوم انسانی » روانشناسی و علوم تربیتی
توضیحات:
مبانی نظری وپیشینه پژوهش گشتالت درمانی، دارای 40 صفحه وبا فرمت ورد و قابل ویرایش می باشد.

فهرست مطالب:
2-1-1 ریشه های فلسفی و تجربی گشتالت درمانی
2-1-2 گشتالت درمانی و روان تحلیل گری
2-1-3 گشتالت درمانی و وجودگرایی
2-1-4 مفاهیم اساسی گشتالت‌درمانی
گشتالت درمانی یا تمرکزدرمانی
2-1-5 فرآیند روان درمانی گشتالتی
2-1-6 دفاع ها در گشتالت درمانی
2-1-7 تكنيك هايي كه در گشتالت درماني بكار گرفته مي شود :
2-1-8 شش قانون برای هدایت درمانگران گشتالتی
2-1-9 قواعد گشتالتی
2-1 -10 طرح‌های رفتاری در گشتالت در مانی
مروری بر تحقیقات انجام شده
2-3-1 پیشینه داخلی
2-3-2 پیشینه خارجی
منابع:
فارسی
لاتین

بخشی از متن:
2-1-1 ریشه های فلسفی و تجربی گشتالت درمانی
به طور کلی می توان گفت که تقریباً تمام مفاهیم گشتالت درمانی از فلسفه شرق و عرفان مطالعه شده است. بویژه تائوئیسم (پیروی از طریقت چینی) و بودائیسم (آئین بودا). تائوئیسم، روش فکری منسوب به لائو تسه فیلسوف چینی است که متبنی است بر اداره مملکت بدون وجود دولت و بدون اعمال فرم ها و اشکال خاص حکومت. بودائیسم، مذهبی که معتقد می باشد باید تلاش کنیم برای روشن فکری (هوشیاری معنوی) از طریق غلبه کردن بر تمام نفس ها و امیال دنیوی(الیس ، 2000).
در تاریخ روانشناسی جدید اگر مروری بیندازیم صاحب نظران مختلفی بر گشتالت درمانی تأثیر گذار بوده اند. ویلهلم وونت ، بعنوان بنیان گذار علم جدید روانشناسی، از جمله افرادی است که می توان گفت بر گشتالت درمانی بی تأثیر نبوده است(نویس ، 2000). موضوع روانشناسی وونت، در یک کلمه، هشیاری بود. دیدگاه او در مورد هشیاری این گونه بود که هشیاری از بخش های مختلفی تشکیل یافته است و می توان آن را با روش تجزیه یا کاهش مطالعه کرد. هر چند که وونت بر قدرت ذهن هشیار در ترکیب عناصر برای ایجاد فرآیندهای شناختی سطح عالی‌تر تأکید داشت، با وجود این متوجه بود که عناصر هشیاری امور اساسی هستند و بدون این عناصر چیزی برای ذهن وجود ندارد که آن را سازمان بدهند. این مطلبی بود که روانشناسان گشتالت به آن حمله کردند؛ یعنی بر نهضت ذره نگری و کاهش گری؛ ولی در عین حال ارزش هشیاری را پذیرفتند. اما در عین حال وونت بر خلاف علاقه اش به عناصر تجربه هشیار، متوجه شد که وقتی به اشیاء در دنیای واقعی نگاه می کنیم، وحدت یا کلیتی از ادراکها را می بینیم. برای مثال، درخت را به صورت واحد می بینیم. وونت برای تبیین آن نظریه اندریافت را مطرح کرد. او این فرآیند واقعی سازمان یابی عناصر در یک کل را ترکیب خلاق نامید، این فرآیند ترکیب خلاق از ترکیب عناصر، ویژگی های جدیدی را به وجود می آورد. وونت (1986) هر ترکیب روانی ویژگیهایی دارد که به هیچ وجه با مجموع صرف ویژگی های عناصر برابر نیست.
همانطور که روانشناسان گشتالت در 1912 اعلام داشتند، می توانیم بگوییم که کل با مجموع اجزاء آن فرق دارد. امانوئل کانت ، فیلسوف آلمانی، مفهوم تمرکز به وحدت ادراک را عنوان کرد. طبق گفته کانت، ادراک، یک برداشت و ترکیب غیر فعال حسی نیست، بلکه سازمان دادن فعال این عناصر در یک تجربه به هم پیوسته است. بنابراین مواد خام ادراک بوسیله ذهن شکل و سازمان می یابد. فرانتس برنتانو ، روانشناس، در دانشگاه وین، با تمرکز وونت بر عناصر یا محتوای هشیاری مخالف بود و به جان آن پیشنهاد کرد که روانشناسی به مطالعه فرآیند یا عمل تجربه کردن بپردازد. او درون نگری وونتی را مصنوعی دانست و طرفدار مشاهده مستقیم و انعطاف پذیرتر تجربه در حال وقوع بود. بنابراین رویکرد برنتانو بیشتر به روش گشتالت شباهت داشت(هلر ، 1991).
ارنست ماخ ، استاد فیزیک در دانشگاه پراگ، با کتابش به نام تحلیل احساس ها، تأثیر مستقیمی بر انقلاب گشتالتی گذاشت. در آن کتاب او الگوهای فضایی مثل اشکال هندسی و الگوهای زمانی مثل آهنگها را مورد بحث قرار داد و آنها را جزء احساسها به حساب آورد. این احساسهای شکل فضایی و شکل زمانی از عناصر خود مستقل بودند. برای مثال، شکل فضایی دایره ممکن است سفید یا سیاه و کوچک یا بزرگ باشد و از کیفیت دایره شکل بودن چیزی را از دست ندهد. ماخ می گفت ادراک ما از یک شیء تغییر نمی کند، حتی هنگامیکه ما موقعیت فضایی خود را نسبت به شیء تغییر می‌دهیم(یونتف ، 1993).
دسته بندی: علوم انسانی » روانشناسی و علوم تربیتی

تعداد مشاهده: 19353 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 40

حجم فایل:54 کیلوبایت

 قیمت: 35,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی:
    فایل Word